نــــَـــوَدِ الکترونیکِ هواپیمایی

این وبلاگ محل تبادل نظر همکاران پر تلاش عرصه الکترونیک هواپیمایی می باشد

نــــَـــوَدِ الکترونیکِ هواپیمایی

این وبلاگ محل تبادل نظر همکاران پر تلاش عرصه الکترونیک هواپیمایی می باشد

این اولیش بود . . . . تا ثریا میرود این دیوار کج !

در هفته گذشته . . . . پس از عید سعید غدیر خم . . . .

مبلغ 90 هزار تومان بابت پاداش اجلاس سران به حساب پرسنل مراقبت پرواز فرودگاه های مهرآباد ،امام (ره) و مرکز کنترل واریز گردید . . .  این موضوع در ابتدا باعث تعجب همکاران ودر نهایت با تماس های متعدد با مسئولین الکترونیک و مدیر کل جدید الکترونیک ، پاسخی مبنی بر اینکه اسامی همکاران الکترونیک اعلام شده ولیکن هنوز اقدام پرداخت صورت نگرفته است !!!! دریافت گردید . . . .


تا اینکه در طی چند روز گذشته مشخص گردید که برای تعدادی از همکاران ، که شامل کارشناسان مسئول و معاونین ، مبلغ 150 هزار تومان واریز شده است .... !!!!


جناب آقای باقری 

بگذارید ابلاغتان خشک شود ، بعد شروع به این نوع عدالت گستری نمایید !


 . . .

دیدید آنها که مخالف حضور شما در این پست بودند ، از چه بابت بود ؟؟!!


. . . . . . . .

دیدید که همچنان از همان افکار قبلی خود پیروی میکنید ! 


. . . . . . . . . . .

واقعا کلام ما دیگر توان گفتن این در دلها را ندارد !


. . . . . .!!!!!!. . . . . ؟؟؟؟؟؟  . . . .


ببینید همکارانی که در طی این مدت مشغول ارائه خدمات بودند چه صحبتی دارند !

نظرات 13 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:56

مشکل تنها مدیر کل نیست
ریس اداره ها و معاونین آنها در الکترونیک فقط دنبال جذب انحصاری منابع و مزایا در اداره کل هستند.

زنده سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:18

این مشکل مربوط به مدیریت قبل بوده باقری چکار باید میکرد؟

عرق سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:21

بابا بزارید عرقش خشک شه بعد انتقاد کنید!!!!

شاهد چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 20:55

همکاران محترم اطلاع رسانی خوبه اما مطالبی که اصلا واقعی نیست فقط موجبات بدبینی بی مورد را فراهم می کند و اختلافات را زیاد نموده و آنهائی که دنبال گل آلود کردن رودخانه اند را کمک کرده تا کارها را انطور که می خواهند ادامه دهند لطفا تا صحت مطالب آشکار نشده چیزی ننویسید و شایعه پراکنی ننمائید.

اسکندر پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:07

میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید: « کتابهایشان را بسوزان، بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند » اما یکی دیگر از مشاوران پاسخ میدهد: « نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین: آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار و آنها را که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...».

آیا نمی دانیم جایمان کجاست پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:12



می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در
ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود ، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از
موقع به محل رفت . در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان
تعیین شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی
نماینده انگلستان نشست .

قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده
هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست ، اما پیرمرد توجهی
نکرد و روی همان صندلی نشست ..

جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر
ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند ، اما پیرمرد
اصلاً نگاهش هم نمی کرد .

جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای
نماینده انگلستان نشسته اید ، جای شما آن جاست .

کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میکرد که مصدق بالاخره به صدا
در آمد و گفت :

شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس
کدام است ؟

نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..

اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا
دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه ؟

او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و
کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی
ماست نه سرزمین آنان ...

سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان
سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت.

با همین ابتکار و حرکت ، عجیب بود که تا انتهای نشست ، فضای جلسه تحت
تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان
محکوم شد .


دادستان پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:26

هنوز برای قضاوت در مورد خوب یا بد بودن یه نفر زوده باید زمان بگذره

دکتر پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:39

این قصه ها چیه به عنوان نظر گذاشتند ؟؟؟؟
یارو مثل اینکه خیلی ایمیل براش میاد و همه رو هم میخونه و تحت تاثیر هم قرار گرفته !!

یه آشنا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:03

با سلام
والا ما نمیدانیم حرف کی رو باور کنیم.
من از بچه های اپروچ مهرآباد سوال کردم گفتند چیزی بما نداده اند و فقط به مسئولین دادند.
راستشو از کی بشنویم؟؟؟

آزادمرد یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:31

آقایون من به چه زبونی بگم باقری اومده برای خودش کار کنه چه عرقش خشک بشه چه نشه تازه عرقش خشک شه وارد میشه چطور پرسنل رو بپیچونه حالا اولیش رو داشته باشید تا بعدها ببنید چطور الکترونیک ظلیل میشه.

سه نقطه سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:34

باقری اومده تا به الکترونیک ... و تمام کارهائی که قبلی ها انجام دادند بر باد بده

خودرای پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:22

این آقا برای اینکه فقط حرف خودشو بزنه حتی نمیخواد معاون انتخاب کنه!!!!!

اسماعیل نیا شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:26

این اسماعیل نیا یک دیکتاتور به تمام معنی است که نقاب زده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد